مرثیه خوان آینه‌ها

روانشاد محمد فرض پور در میان همکاران از جمله برجستهترین افرادی بود که تمامی اعتبار و منزلتی را که در چهار دهه فعالیت سیاسی و اجتماعی به دست آورده بود بی دریغ برای سرفرازی کانون وکلا هزینه کرد و از هیچ کوششی در این راه مضایقه نداشت. با این نگرش که بلندای نام کانون همانا فرازش نام ایران است که او آن همه بدان عشق داشت و مهرورزی او به زادگاه خرمش که کامگاه آخرینه او شد برآن مهر تایید نهاد.

کمتر کسی بود که پس از برخورد با آن چهره همواره بشاش خاطره خویش را با خوش دلی همراه نکند و یکی از رازهای روی آوری گسترده وکلا به ایشان همین بود.آن شادروان رسم فروتنی را که آیینه رستگاری است خوش آموخته بود و به آن دلقی از درویشی آویخته بود، که محضرش را نیک و بیانش را پرجاذبه میساخت.اینها همه در کنار ذهنی فرهیخته که با تاریخ و ادبیات این سرزمین به خوبی ورز داده شده بود و با حافظهای پابرجا درآمیخته بود از آن سفرکرده چهرهای کم بدیل ساخته بود که در هر نسل تعداد کم شماری به آن فرزانگی تقرب مییابند.
درستکاری و راستگویی یکی دیگر از اوصاف آن رحلت گزیده بود. بسیار پیش آمد که در هیات مدیره بر سر رای یا گفتاری اختلافی بود و هر دو سوی آن آقای فرض پور را به گواهی میگرفتند و ایشان نیز به روال خویش به شعر یا تعبیری از بزرگان حل معما میکرد.این نگرش فراتر از بستگیها به آن عزتمند میدانی فراخ برای آزادی عمل داده بود تا به سان یکی از نمادهای اصلی رهبری در کانون وکلا برکشیده شود و همکاران را در رسمیترین محفلها نمایندگی کند که از جمله سخنان وی در نزد رئیس جمهور و بزرگداشت نلسون ماندلا در حافظه روزگار به یادگار خواهد ماند.
برای ما بسیار شگفت بود که آن مرد جریده رو و سبکبار که تعادل را به گوهر وجود خویش بدل کرده بود،به ناگاه در چنبره چنین بیماری هولناکی درافتد. گوئیا سرنوشت بار دیگر در قالب یکی از عزیزانمان تمام دانش و دست بافته هایمان را به تمسخر گرفت و آونگ ناتوانی ما را در برابر امر محتوم به صدا درآورد .آن روی گشاده و دل آزاده که در پیرامون خویش عطر حضور میپراکند ،اندام فرسوده بود و اگرچه بارقههایی از من ِ واقعی خویش را بر دوش میکشید که به ویژه در همپایی و همدردی در بزرگداشت یاران و درگذشتگان به خوبی جلوه میکرد، در بی تابی خستگی فرومانده بود.مقدرش آن بود که دردمندیاش از جایگاه والایش سهمی در این جهان برگیرد تا سبکبال به پرواز درآید و داوریاش گواهی بر انسانیتی باشد که در جانکاهترین موقعیتها با همه کاستیها و پلشتیها بودن در میان انسانها را موجه میکند. در کنار امیدی که اینها همه را موقت و درگذار مییابد.

نگارش:دکتر کامران آقایی