زندگی در چهارفصل

سفر دکتر فریدون طوسی یکی از نامنتظرترین واقعیتهایی بود که احتمال میرفت دوستان و آشنایان ایشان با آن مواجه شوند.آن روی گشاده ،آن نیک مداری در اندیشه ،آن عشق بیکران و آن انگیزه بی دریغ در همکاری که همواره با بیانی به غایت سرخوشانه و خوشبینانه همراه میشد،هرگونه تردید را در پاسداشت این استوانه شگفت که در قامت دکتر طوسی جلوه کرده بود از ما بارها و بارها دور میداشت و چه افسوس بزرگی برای جامعه وکالت ماند که یکی از بی بدیلترین هموندان خویش را به ناگاه از کف بنهاد.راست قامتی که رنجها و دردهایش را در کسوت سکوت و انزوا بر خود میپوشاند و شادیهایش را گشاده دستانه میپراکند.

طبیعت به روال خود در خلق جانهای آزاده تنگدستی میکند اما دکتر طوسی از آن آزاداندیشانی بود که فراتر از قیل و قالهای مدرسی ومکتبی به کمال ِ گونهای مهرورزی همراه با نسبی نگری نایل شده بود که برایش ممکن میساخت تا هر موضوعی را در پرتو اصول خویش به جایگاهی کاملاً مثبت ارتقا دهد و آن را در گوارش ذهنی خود همچون بخشی از زندگی بخواند.همین رهیافت بود که دکتر طوسی را قادر ساخت تا در پیرامون خویش چه خانواده،چه دوستان و چه همکاران و همراهان، مامنی از آرامش فراهم کند.در کانون وکلا ،حضور دکتر طوسی در جشنها و همایشها و نیازها به غایت متواضعانه و به شدت تاثیرگذار بود و تنها دست به کاران کانون آگاهند که مرد همیشه خندان کانون وکلا بار بسیاری از امور کانون را با کمترین هزینه بر شانه میکشید و از این پس امیدوار باشیم که بی همت او بسیاری از امور کانون به نافرجامی تلخ پایان نیابد.
دکتر طوسی با یک نگرش، در درون فرزانگیاش به نمادی از کانون وکلا و صنف وکالت بدل شده بود آن جا که بخشی عمده از اثربخشی خویش را در خدمتگزاری به مراجعان ترسیم کرده بود و آن جا که یکی از پیشگامان آن قلمروی بود که تمدن انسانی را به معنای روابط و گفتگویی بی پایان تعریف میکنندو نقشی عمیق را در گسترش این تمدن بر عهده میگیرند.
در این میان فرهنگ وسیع آن روانشاد به او توان میداد تا در میان دوستان به شمعی محفل آرا و روانی مردم آمیز بدل شود که حضورش نویدبخش یکی از بی آلایش ترین پیوندها باشد بی آن که گزندی از آن برآید.
دکتر طوسی از اندیشه ورانی بود که انسان را در گذار و جهان را نوشونده میدید تا شادابی و شادخویی آنها همواره بر جای بماند ، اما عمیقاً دوستدار زندگی بود و هر لحظهاش را عطیهای میدانست که میباید آن را از وجود خویش سرشار ساخت و به این ترتیب به خیام و حافظ و فردوسی و زرتشت نسب میبرد که یکی از باقدمتترین فلسفهها را در زندگی ایرانیان اصیل بازی مینمایند؛ با این توصیف که در کوتاهی زندگی بلندای نام و دلشادی دیگران بزرگترین دستاورد آدمی است و جهان تورا بدان گونه میبرد که در آن زیست کردهای و دکتر طوسی زیبا رفت چرا که به عالیترین وجهی زیسته بود.

نوشته: دکتر کامران آقایی