مدیریت راهبردی(استراتژیک) در جلوت کانون وکلا

اگر به کانون وکلا به عنوان یک سیستم نگریسته شود،این نهاد دارای اهداف بلند مدت یا میان مدت است.اهدافی نظیر استقلال صنفی ،ارتقا منزلت شغلی و پشتیبانی مادی و معنوی از اعضا و آموزش‌های تخصصی که بر اساس تحلیل شرایط موجود محقق می‌شود.مدیریت راهبردی چیدمان و سازماندهی و پیاده سازی نیروها و امکانات بر مبنای این اهداف و در پرتو اصل کارآمدی است.در مدیریت راهبردی، فعالیت‌ها و فرآیندها تدوین می‌شو

 

اگر به کانون وکلا به عنوان یک سیستم نگریسته شود،این نهاد دارای اهداف بلند مدت یا میان مدت است.اهدافی نظیر استقلال صنفی ،ارتقا منزلت شغلی و پشتیبانی مادی و معنوی از اعضا و آموزش‌های تخصصی که بر اساس تحلیل شرایط موجود محقق می‌شود.مدیریت راهبردی چیدمان و سازماندهی و پیاده سازی نیروها و امکانات بر مبنای این اهداف و در پرتو اصل کارآمدی است.در مدیریت راهبردی، فعالیت‌ها و فرآیندها تدوین می‌شود.فرآیند به شکل و نحوه عمل مربوط است و فعالیت به نوع آن می‌پردازد.در کانون وکلا فرآیندها عموماً تشریح نشده است اما فعالیت‌ها به صورت کلی در سه بخش قابل تبیین است که عبارت است از هیات مدیره و کمیسیون‌ها و اجزا کانون، نظیر دادگاه‌ها و دادسرا و ابواب جمعی آن نظیر کارمندان.در وضعیت کنونی ساختار هیات مدیره حالتی هرمی دارد و از راس به پایین تعریف می‌شود که این موضوع سبب شده تا هیات مدیره در تمام فعالیت‌ها و فرآیندهای کانون مداخله کند،حال آنکه در نهادهای مردمی اصل بر مشارکت اعضا و تفویض اختیار به آنان است.برای مثال هیات مدیره می‌تواند بسیاری از امور را به کمیسیون‌ها واگذارد و با پذیرش مقداری خطر به پرورش حس دموکراسی و اصل تعلق همکاران به کانون وکلا یاری رساند.درباره کمیسیون‌ها نیز به غیر از دو کمیسیون کارآموزی و ترفیعات دیگر کمیسیون‌ها را هیات مدیره ایجاد کرده است اما در وضعیت فعلی نیاز‌ها مشخص نیست و شرح وظایف این کمیسون‌ها عمدتاً تبیین نشده است.چنان که برخی اساساً تشکیل جلسه نمی‌دهند و برخی که وجود آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ضروری است اساساً تاسیس نشده است.کمیسیون‌ها می‌باید بر اساس شرایط حاکم تشکیل وادامه کار دهند.

مطلب پراهمیتی که درباره نهادهای دیرپایی نظیر کانون وکلا قابل تامل است اینکه با گذر زمان  در این نهادها سنت به جای عقلانیت و تفکر انتقادی می‌نشیند و متصلبانه عمل می‌کند.بنابراین ضروری است که فعالیت‌ها و فرآیندها تجدید مهندسی شود.در مهندسی مجدد، کل سیستم بازبینی و تحلیل مجدد می‌شود و دیگرباره نوسازی می‌گردد.مهندسی مجدد بر سه پایه استوار است:

نخست نظر نخبگان : نخبگان صنف وکالت که دارای اندیشه نظریه پردازانه هستند این توان را دارند تا برای شغل وکالت راهگشایی کنند و به این ترتیب افق‌های نویی را برای آن بگشایند.جالب نیست که می‌شنویم برخی دوری از نخبگان حقوق را توصیه می‌کنند.

دومین بنیاد مهندسی مجدد الگوبرداری از نهادهای مشابه است.وکالت ژرفایی هم اندازه تاریخ بشری دارد،اما به عنوان یکی از ارکان جامعه مدنی در چهار سده اخیر با اصل حاکمیت قانون همراه شده است.ملت‌های گوناگون و به ویژه کشورهای دموکراتیک نهاد وکالت مستقل را در جامعه خویش پذیرفته‌ و بالانده‌اند و از جمله افتخارات سرزمین خویش تعریف می‌کنند.وکلای دادگستری در ایران نیز می‌توانند از این تجربه جهانی و تاریخی بهره‌برداری و نقایص و خلا‌ها را جبران کنند و به نیازها پاسخ گویند.

افزون بر دو رکن بالا پژوهش‌های خود وکلا دستاوردهای پرارجی را در اختیار کانون وکلا قرار می‌دهد.در کانون وکلا در حال حاضر نظام تحصیل اطلاعات و مشاوره و کارشناسی کم‌تر مورد توجه است.برای مثال یکی از مشکلات عمده در هیات مدیره کانون وکلا اخذ تصمیم‌های خلق الساعه است که چون دیدگاه‌های کارشناسی در آن لحاظ نشده است حالتی موقت دارد.در هیات مدیره گاه مطلبی خارج از دستور مطرح و راجع به آن تصمیم گیری می‌شود و چون جهات مختلف موضوع‌ها مطالعه نشده است این تصمیم‌ها مستحکم و پابرجا نیست.برای نمونه مواردی هست که تصدی کاری به کسی سپرده شده است اما پیش از انجام آن یا امکان ارزیابی عملکرد اشخاص جایگزینی‌هایی صورت می‌گیرد.

در مدیریت راهبردی عوامل کلیدی توفیق احراز و ارزیابی می‌شود.این عوامل عبارت‌ از گروه‌های متنفذ و ارتباط‌ها و تعامل‌ها و استفاده از افکار عمومی از طریق رسانه‌ها است که ضریب امکانات و نیروها را بالا می‌برد.در هیات مدیره فعلی از طریق تعامل و برقراری ارتباط با افراد متنفذ لایحه وکالت تا مقطعی روندی مثبت داشت.از این پس نیز می‌باید با دولت که وظیفه دار حقوق شهروندی شده است و بسیاری از اعضای آن بر اهمیت وکالت در جامعه وقوف خوبی دارند مذاکره کرد و این خطر را یادآوری کرد که از میان بردن استقلال وکالت هزینه‌های جبران ناپذیری را به اصل دادگستری وارد و روند توسعه در کشور ما را مختل می‌کند.از سوی دیگر وضعیت وکلا در مجلس قانوگذاری نیز مناسب است و علاوه بر اینکه برخی از نمایندگان مجلس وکیل دادگستری هستند می‌توان با عموم آنان گفتگو کرد و به ویژه نمایندگان ذینفوذ را از وضعیت شغل وکالت آگاه کرد.نکته دیگری که در این باره باید به آن توجه کرد شناخت فرصت‌ها و تهدیدها است.آگاهی به فرصت‌ها و تهدیدها به افراد قدرت پیش بینی و پیش یابی می‌دهد.فرصت‌ها در کانون وکلا پرشمار است که اکثر آن ها بالقوه مانده‌اندواما تهدیدها نیز می‌باید شناخته شوند و برای آن‌ها راه حل ارائه شود.

آخرین مطلب در مدیریت راهبردی بررسی بازخوردها و ارزیابی عملکردها است.متاسفانه در کانون وکلا سیستم مشخصی برای نظارت بر عملکرد افراد و از جمله هیات مدیره و کمیسیون‌ها وجود ندارد و شاخص‌های ارزیابی عملکردها - که شناخت مستندی را در اختیار ما می‌گذارد- تعریف نشده است.برای مثال تاکنون از عملکرد کمیسیون‌ها و میزان فعالیت اعضای آن‌ها اطلاعی نداریم و گزارشی از فعالیت آن‌ها منتشر نمی‌شود.اگر مهندسی مجدد بازنگری و تحلیل سیستم است و آن را در چشم اندازی کلی قرار می‌دهد و به آن ویژگی دینامیک و پویا می‌دهد،ارزیابی عملکرد اجزا سیستم را بررسی می‌کند و در صدد است تا نقش اجزا را در وصول به هدف ارزیابی کند.با این توصیف‌ها و بدون معیار ارزش گذاری و ارزیابی داوری درباره جامعه وکالت با عبارات برترین یا بهترین فاقد مبنای علمی است و به سخن جنبه‌ای دگماتیگ می‌دهد.