با درس گرفتن از کرونا باید به حل مسایل انسان فارغ از هر وابستگی توجه شود

یک حقوقدان گفت: کرونا به ما آموخت که هر انسانی یکی از حلقه‌های زنجیری است که جامعه انسانی را می‌سازد، بنابراین می‌باید به انسان توجه کرد و به حل مسائل او صرف نظر از وابستگی‌های ذهنی، عینی و جنسی قیام کرد.

کامران آقایی در گفت‌وگو با ایسنا، در رابطه با تاثیرات کرونا بر فرهنگ در کشورها و کل جهان، اظهار کرد: تاثیر کرونا به دامنه و شدت آن بستگی دارد، زیرا انسان موجود فراموشکاری است و یادگیری او در دوران‌های تراژیک بسیار فراتر از دوران‌های آسایش بوده است. به هر روی کرونا بار دیگر پیروزی قطعی علم جدید و محصول آن تکنولوژی را به اثبات رساند.

چهارشنبه سه اریبهشت 1399

 

لینک خبری:  https://www.isna.ir/news/99020200946/

 

 

1-تاثیرات کرونا بر فرهنگ در کشورها و کل جهان چیست؟

تاثیر کرونا به دامنه و شدت آن بستگی دارد زیرا انسان موجود فراموشکاری است و یادگیری او در دوران های تراژیک بسیار فراتر از دوران های آسایش بوده است. به هر روی کرونا بار دیگر پیروزی قطعی علم جدید و محصول آن تکنولوژی را به اثبات رساند. درچند سده اخیر مدرنیته با تمام کاستی هایش علم را به شهبانویی دانش های بشر برکشید و چهره جهان را دگرگون ساخت. اما آنچه روی داد آن بود که هیچ یک از مخالفان مدرنیته گفتمانی را بنیاد ننهادند تا توان هماوردی یا حتی نزدیکی به علم را بیابد. این ها خواه سنت گرایان و عقل ستیزان و خواه اختربینان و شبه علم گرایان و مخالفان علوم جدید و... طیف گسترده ای را دربرمی گیرد که فقط در حوزه های کوچک و خصوصی مجال خود نمایی دارند. بیماری جدید این ویژگی را دارد که باور به علم و تکنولوژی در هزارتوی ذهن تک تک  اشخاص خانه کرد و به این ترتیب از این پس باورها و نظریه های ما بر محور علم و گرداگرد آن امکان طرح می یابد و ما با بشری مواجه خواهیم شد که به رهیافت های عقلانی و مبتنی بر تجربیات بشری گردن می نهد. تغییر در شیوه زندگی با گسترش استفاده از ابزارهای الکترونیکی و نرم افزارهای ارتباطی همراه می شود و نظام حمل و نقل و نحوه معاشرت مردم دچار دگرگونی های زیادی خواهد شد. به همان ترتیبی که اندک اندک معامله های دیجیتال جای خرید و فروش های حضوری را گرفته است. اما ورود به این قلمرو آسان نیست؛ زیرا همان ابزارهای الکترونیکی و سخت افزارها و نرم افزارهایی که در این بحران برای شناسایی و کنترل ویروس و بیماران به کمک ما آمده اند در نهایت به عنوان یکی از ساز و برگ های کنترل قدرتمندان بر شهروندان در دوران پسا کرونایی هم به کار خواهد رفت. چنان که می دانیم دانشمندان اکنون با شناسایی و رمزگشایی از ژنوم انسانی امکان تغییر در ژن ها را یافته اند؛ علاوه بر این، از آن جا که هیات حاکم درمجموع این دست افزارها را برای حفظ قدرت و کنترل مخالفان مفید می داند، بیم آن هست که این وضعیت را به یک قاعده بدل کند وآزادی های فردی و حریم خصوصی  خاصه آزادی بیان شهروندان را نفی کند و حتی به حوزه عقاید و روان آنان راه یابد.

در این صورت یکی از وظایف هر جامعه ای پرورش شهروندان مسوول است. شهروند مسوول کسی است که علاوه بر اندیشه به چگونگی ارتباط با دیگر شهروندان، به جامعه می اندیشد و لاجرم انسانی سیاسی است. اگر درگذشته از مرگ سیاست سخن می رفت، از این پس انسان سیاست گریز انسانی جامعه ستیز است؛ زیرا احتمال هست که در هر لحظه قدرتمندان در راستای منافع و خواست های خویش جامعه را به بند کشند حقایق را وارونه جلوه دهند و نظم عمومی و ارزش های آن را منهدم سازند. شهروندان هر جامعه از این به بعد باید با رویکرد عقلانی باید نسبت به سرنوشت خود و دیگران احساس مسوولیت کنند و دریابند که اگر شرارتی هست دامن تمامی بشریت را خواهد گرفت. افزون بر این باید نسل جدیدی از روشنفکران پرورش یابند تا با آشنایی کامل با وضعیت جدید شفافیت گریزی ها و حقیقت پوشانی ها و فسادها را برملا سازند و با محافظت از زندگی اشخاص از استبداد جلوگیری کنند و اخطار دهند که با از میان رفتن پیوندهای انسانی جامعه دچار ضعف و سستی می شود و  بستری خواهد شد که در آن گروه های تمامیت خواه و تبهکار عرصه تاخت و تاز می یابند. البته باید متفکرانی نیز به وجود آیند تا راه آینده را برای بشر ترسیم و خطاها را گوشزد کنند.

2-از شرایطی که کرونا برای مردم جهان ایجاد کرد، کشورها باید چه درسی بگیرند؟

 در دو دهه اخیر سیاست های راستگرایانه و هویت طلب در حال تسخیر جهان است. در دوران پس از جنگ جهانی دوم، کشورها با تشکیل سازمان ملل متحد و ایجاد اتحادیه ها و تنظیم معاهده های مختلف بین المللی کوشش کردند تا با یک دیگر نزدیک شوند و اگرچه این نهاد ها و معاهده ها بسیار شکننده است و حتی گاهی کارکردی در راستای تحمیل خواست دولت های فرادست بر ملت های فرودست و توسعه نیافته دارد، اما به هر روی روند کلی در راه شناخت و پرهیز از جنگ و خشونت و نگاهبانی از تمدن موجود بشری است. در سال های اخیر سیاستمداران توده گرا با شعارهای افراطی و بیگانه هراس و وعده بهشت به مردمان زمام قدرت را در دست گرفتند و شکاف میان ملت ها و کشورها را عمیق تر و به سوی دشمنی واگرایاندند. این خود وجهی نازل از سیاست در دوران ما را بازمی تابد اما متاسفانه در حال حاضر کشوری که پرنفوذترین قدرت سیاسی جهان است و در تاریخ خود اشخاصی همانند نویسندگان قانون اساسی و لینکلن را به یاد می آورد؛ نظام مدیریت جهانی را فقط بر پایه سود و زیان تجاری یک اقلیت می سنجد و به این ترتیب امر سیاسی را به امر اقتصادی فرو می کاهد و به علاوه از یک سو رهیافتی را به پیمان ها و نهاد های معتبر بین المللی همچون محیط زیست و سازمان بهداشت جهانی برگزیده است که روابط و حقوق بین الملل را دچار ده ها سال پسگرد تاریخی می کند و از سوی دیگر با مانع تراشی سیاره ما را با خلاء راهبری مواجه کرده است. نتیجه آنکه هر کشوری کوشش می کند تا ملت خود را از مشکلات برهاند. عارضه ای که تصمیم ها را جزیره وار می سازد و موجب می شود تا مراکز پژوهشی و آزمایشی کشورهای گوناگون به طرز مناسبی در چارچوبی هماهنگ و مدیریت شده فعالیت نکنند تا نتایج درمانی زودتر به دست آید و بودجه های هنگفت صرف شده تلف نشود. افزون بر اینکه کاملا محرز است که اگر کشوری به حل این بحران توفیق نیابد همواره سایر کشورها را درمعرض تهدید قرار می دهد و چاره جویی محلی چاره ساز فرجامین به شمار نخواهد رفت.

3-مهم ترین چیزی که مسولان برای دوران پساکرونا برای آن برنامه ریزی داشته باشند چیست؟

کرونا به ما آموخت که هر انسانی یکی از حلقه های زنجیری است که جامعه انسانی را می سازد. بنابراین می باید به انسان توجه کرد و به حل مسائل او صرف نظر از وابستگی های ذهنی و عینی و جنسی قیام کرد. و اگر نه این نگرانی هست که ما بار دیگر به مهلکه های جدیدی درافتیم. این هشدار کاستی نظام سرمایه داری اقتصادی را گوشزد می کند که مصرف را محرک تولید می خواند و نظام های تامین اجتماعی همگانی را باری بر دوش کشورها می داند. در سال های اخیر شکاف های طبقاتی بسیار گسترده شده است. این شکاف ها علاوه بر اینکه به فقر گروه بسیار بزرگی از شهروندان دامن می زند، انسان ها را نسبت به سرنوشت یک دیگر بی اعتنا می کند. باید امکان برخورداری نسبی اشخاص از منابع موجود را فراهم آورد و سطحی از دسترسی به بهداشت و درمان و رفاه و آسایش را برای تمامی انسان ها مهیا ساخت؛ زیرا بخش بزرگی از ویروس ها از درون آدمیان زبانه می کشد. واقعیت آن است که ما منابع طبیعی را مصرفانه به کار بسته ایم. جمعیت زمین در یک سده اخیر پس از پیشرفت های پزشکی و دارویی افزایش زیادی داشته است اما مدیران جامعه از آموزش که مهم ترین وجه زندگی مدرن است به این خیل عظیم دریغ ورزیده اند. این نقصان سبب می شود که آموزش نیافته گان در جامعه جذب نشوند و با ارزش های آن تطابق نیابند و به دلیل فقر و خشونت بیش از اندازه، تمدن انسانی را تهدید کنند. تخریب محیط زیست و از میان بردن گونه های حیوانی و گیاهی زنجیره ای را که زندگی ما یک بخش از آن است درمعرض گسستگی قرار داده است. قحط سالی ها و قهر طبیعت از فشار بی اندازه ای می آید که ما به محیط خود تحمیل کرده ایم. چاره ای نیست مگر آنکه از برخی تحمیلات بکاهیم و یک زندگی سبک تر را پیشه خود سازیم.

نکته پراهمیت اینکه ویروس در روند خود بیشترینه ضعیفان و نیازمندان را مخاطب قرار داده است که به دلیل شرایط خود درمعرض آسیب فراوان تری هستند و این نکته از نظر اخلاقی و حقوقی اهتمام جدی تر دولت ها را طلب می کند.